تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
فریدون مشیری
گفته بودی عاقبت یک روز می بینی مرا
این قرار نصفه نیمه بی قرارم کرده است...
آرش شفاعی
آنقدر حافظ گشودم در پی تو شب به شب
جانِ حافظ زین همه بی مهریَت آمد به لب
ندا دارابیان
من از تو هیچ -به جز بودنت- نمی خواهم
تمام عمر در آغوشم استراحت کن...
خیالی نیست؛ دیگر درد هایم را نمی گویم
به روی دردهای کهنه ام تشدید بگذارید