من آن مستم که در میخانه ای از دست خواهد رفت
اگر دستان تو پر کرده باشد استکانش را
"علی سلیمانی"
شراب چشم هایت تاک را از ریشه خشکانده
زمین می سوزد از بدمستی خورشید در چشمت
"بهمن صباغ زاده"
جان را به یک کرشمه ی تو نقد می کنم
گیرم در این معامله با ما ربا کنی
"خلیل فاطمی"
کسی به جز خودم ای خوب من چه می داند
که از تو - از تو بریدن چقدر دشوار است
"محمد سلمانی"
اگر تب کرده ام می سوزم از عشق تو باور کن
مپنداری که از داغ تو بیمارند چشمانم
"جواد مهدی پور"
گفته بودند که سیگار مضر است ولی
هر که عاشق شده رسم است که گاهی بکشد
"امیر نظام دوست"
بیا «آرایه» ام باش و بشو زیبای شعر من
تو با من می شوی آیا، «مراعاتُ النَظیر» امشب؟
"حنظله ربانی"
ظهر، کیسِ دینی و من و تو و معلمی
که هی برای بودنت علل ارائه می کند
"کاظم بهمنی"
مرگ بر هرچه به جز اسم تو در زندگی ام
این که اشکال ندارد تو "شعارم" بشوی
"عمران میری"