آه ای اتاق کوچک تو باغی از بهشت!
با جان و دل گذاشتمت خشت روی خشت
حالا بگو که بام کدامین کبوتری
دادی مرا به دست کدام آسمان_نوشت
اوکیست او که خواست تو تسکین من شوی
شیطان سرشکسته ی وامانده از بهشت!
اوکیست او که با همه ی مهربانی اش
خوی تو را به آتش خشم و جنون سرشت
ای کاخ سرنگون شده بر اشتیاق من
از تو چه مانده است به جز یک بنای زشت
نفرین به او! به او که مرا عاشق تو کرد
نام تو را به صفحه ی پیشانی ام نوشت
شیرین خسروی