برخیــــز، تمام شد شب سختی مان
گل بافته خورشیـد به روتختی مان
لبخنـــــد بزن، پنجـــره ها را بگشـــا
از راه رسیده صبح خوشبختی مان
شهراد میدری
#صبح_بخیر
لینک اصلی مطلب :
بگذار که بر شاخه این صبح دلاویز
بنشینم و از عشق سرودی بسرایم
آن گاه به صد شوق چو مرغان سبکبال
پر گیرم از این بام و به سوی تو بیایم
فریدون مشیری
خنده ی خورشید را هر صبح دانی چیست رمز ؟
گوید از عمرت گذشت ای بی خبر شامی دگر
"مهدی اخوان ثالث "
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار کاسه سر ما پرشراب کن
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
"حافظ"
** خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (زاده ح. ۷۲۷ (قمری) – درگذشته ۷۹۲ (قمری))، معروف به لسانالغیب، ترجمان الاسرار، لسانالعرفا و ناظمالاولیا شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است.
یک نفر هست
که خود نیست
ولی خاطرهاش
صبح ِ هر روز
مرا سخت بغل میگیرد.
"سید صادق رمضانیان"
وقتی آغوشت
از من
آغاز می شود... هر روز
صبح را
و بهار را
و عشق را
همه...
یکجا دارم.
"نوشین جمشیدی"