گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی
کو رفیق راز داری ! کو دل پر طاقتی ؟
شمع وقتی داستانم را شنید آتش گرفت
شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی
تا نسیم از شرح عشقم با خبر شد ، مست شد
غنچه ای در باد پر پر شد ولی کو غیرتی ؟
گریه می کردم که زاهد در قنوتم خیره ماند
دور باد از خرمن ایمان عاشق آفتی
روزهایم را یکایک دیدم و دیدن نداشت
کاش بر آیینه بنشیند غبار حسرتی
بس که دامان بهاران گل به گل پژمرده شد
باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتی
من کجا و جرات بوسیدن لب های تو
آبرویم را خریدی عاقبت با تهمتی .
فاضل نظری
دیگر بهار در سبد روزگار نیست
دیگر «قرار» نیست ، نه ! دیگر قرار نیست
شادم که زود می گذرد شادی ام ولی
غم می خورم که هیچ غمی ماندگار نیست
از یاد رفت غرش شیران بیقرار
آهوی چشم های تو در بیشه زار نیست
بگذار در غبار فراموشمان کنند !
این سینه را تحمل سنگ مزار نیست
اقرار عشق راه به انکار می برد
این کفر جز عبادت پروردگار نیست
فاضل نظری
نفس کشیدم و گفتی زمانه جانکاه است
نفس نمی کشم ، این آه از پی آه است
در آسمان خبری از ستاره من نیست
که هر چه بخت بلند است ، عمر کوتاه است
به جای سرزنش من به او نگاه کنید
دلیل سر به هوا گشتن زمین ماه است
شب مشاهده چشم آن کمان ابروست
کمین کنید رقیبان سر بزنگاه است
اگر نبوسم ُ حسرت ، اگر ببوسم ُ شرم
شب خجالت من از لب تو در راه است…
فاضل نظری
تمام مردم اگر چشمشان به ظاهر توست
نگاه من به دل پاک و جان طاهر توست
فقط نه من به هوای تو اشک می ریزم
که هر چه رود در این سرزمین مسافر توست
همان بس است که با سجده دانه برچیند
کسی که چشم تو را دیده است و کافر توست
به وصف هیچ کسی جز تو دم نخواهم زد
خوشا کسی که اگر شاعر است ، شاعر توست
که گفته است که من شمع محفل ِ غزلم ؟!
به آب و آتش اگر می زنم به خاطر توست
فاضل نظری
در چشم آفتاب چو شبنم زیادی ام
چون زهر هر چه باشم اگر کم زیادی ام
بیهوده نیست روی زمینم نهاده اند
بارم که روی شانه ی عالم زیادی ام
با شور و شوق می رسم و طرد می شوم
موجم ، به هر طرف که بیایم ، زیادی ام
همچون نفس غریب ترین آمدن مراست
تا می رسم به سینه همان دم زیادی ام
جان مرا مگیر خدایا که بعد ِ مرگ
در برزخ و بهشت و جهنم زیادی ام
قرآن به استخاره ورق خورد ! کیستم ؟
بین برادران ِ خودم هم زیادی ام !
فاضل نظری
سایر اشعار : فاضل نظری
هر گاه یک نگاه به بیگانه می کنی
خون مرا دوباره به پیمانه می کنی
ای آنکه دست بر سر من می کشی ! بگو
فردا دوباره موی که را شانه می کنی ؟
گفتی به من نصیحت دیوانه گان مکن
باشد ، ولی نصیحت دیوانه می کنی
ای عشق سنگدل که به آیینه سر زدی
در سینه ی شکسته دلان خانه می کنی ؟
بر تن چگونه پیله ببافم که عاقبت
چون رنگ رخنه در پر پروانه می کنی
عشق است و گفته اند که یک قصه بیش نیست
این قصه را به مرگ خود افسانه می کنی
فاضل نظری
سایر اشعار : فاضل نظری
تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت
خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت
شبی در پیچ زلف موج در موجت تماشا کن
نسیم بی قراری را که از دست تو خواهد رفت
مزن تیر خطا ! آرام بنشین و مگیر از خود
تماشای شکاری را که از دست تو خواهد رفت
همیشه رود با خود میوه ی غلتان نخواهد داشت
به دست آور اناری را که از دست تو خواهد رفت
به مرگی آسمانی فکر کن ! محکم قدم بردار
به حلق آویز ، داری را که از دست تو خواهد رفت
فاضل نظری
سایر اشعار : فاضل نظری
فاضل نظری (زادهٔ ۱۳۵۸ در خمین) شاعر ایرانی است. آثار او توسط انتشارات سوره مهر منتشر شدهاست.
فاضل نظری در سال ۱۳۵۸ در شهرستان خمین واقع در جنوب استان مرکزی متولد شد. تحصیلات اولیهٔ خود را در شهرهای خمین و خوانسار گذراندهاست. او در سال ۱۳۷۶ برای ادامه تحصیل در رشتههای معارف اسلامی و مدیریت در دانشگاه امام صادق(ع) به تهران آمد و تحصیلات خود را در مقطع دکترای رشته مدیریت تولید و عملیات در دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد.
دبیری سه دوره جشنواره بینالمللی فیلم صد، دبیری علمی جشنواره بینالمللی شعر فجر و عضویت در شورای علمی گروه ادبیات انقلاب اسلامی فرهنگستان زبان و ادب فارسی بعضی از عناوین ادبی و هنری و علمی اوست.
تا کنون از این شاعر، پنج مجموعه شعر گریههای امپراتور، اقلیت، آنها، ضد و "کتاب" توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. سه مجموعهٔ اول از مجموعههای شعری او توسط انتشارات سوره مهر در یک بستهبندی مجزا تحت عنوان سهگانهٔ شعریِ فاضل نظری ارائه شدهاست. و هر پنج مجموعه در قالب "پنج دفتر" عرضه شده است.
فاضل نظری علاوه بر سابقهٔ ۱۰ سال ریاست حوزه هنری استان تهران، رئیس مرکز موسیقی حوزهٔ هنری، عضو شورای عالی شعر سازمان صدا و سیما نیز بوده و از سال ۱۳۸۳ در دانشگاههای تهران نیز تدریس میکند.
از کتاب او بهعنوان برگزیدهٔ کتاب سال جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۷ تقدیر شد. همچنین از او بهعنوان شاعر جریانساز در دههٔ ۱۳۸۰ و همچنین پرمخاطبترین شاعر به انتخاب مردم در سال ۱۳۹۱ تجلیل به عمل آمدهاست. از دیگر افتخارات او انتخاب وی بهعنوان یکی از پنج چهرهٔ شاخص هنر سال ۱۳۹۳ در ایران است که در روز هنر انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۹۴ اعلام و از او تقدیر شد.
گزیدهٔ برخی آثار او در کشورهای فارسیزبان منتشر شدهاست. همچنین گزیدهٔ اشعار وی در سال ۱۳۹۲ در دو قطعِ رقعی و جیبی بههمراه مقدمهای دربارهٔ غزل به قلم او در انتشارات مروارید منتشر شدهاست که تا کنون بیش از ۱۰ نوبت تجدید چاپ شدهاست.
او از تیرماه ۱۳۹۴ در حوزهٔ هنری عهدهدار معاونت هنری است.
آثار
گریههای امپراتور (چاپ ۴۰)، ۱۳۸۲، سورهٔ مهر
اقلیت (چاپ ۳۸)، ۱۳۸۵، سورهٔ مهر
آنها (چاپ ۳۸)، ۱۳۸۸، سورهٔ مهر
گزیدهٔ شعر (چاپ ۱۰)، ۱۳۹۰، انتشارات مروارید
ضد (چاپ ۲۲)، ۱۳۹۲، سورهٔ مهر
کتاب (چاپ ۱)، ۱۳۹۵، سورهٔ مهر
در چرخش تاریخ، چه سرخورده چه سرخوش
دنیا نه به جمشید وفا کرد، نه کوروش
آسودهام از آتش نیرنگ حسودان
از تهمت سودابه بری باد، سیاوش
ما اهلی عشقیم چه بهتر که بمیریم
جایی که در آن شرط حیات است توحش
ای دل! من اگر راز نگهدار تو بودم
این چشمهی خشکیده نمیکرد تراوش
من بی تو سرافکنده و دمسردم و دلخون
ای عشق! سرت سبز و دمت گرم و دلت خوش
"فاضل نظری"