اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

فریادم و از پچ پچه ها باک ندارم

فریادم و از پچ پچه ها باک ندارم

درباره ی من هرچه شنیدی به جهنم


تصویر مرا که دل چون آینه دارم

هرطور که در آینه دیدی به جهنم


غلامرضا طریقی

بدخلقم و بدعهد! زبان بازم و مغرور؟!

بدخلقم و بدعهد! زبان بازم و مغرور؟!

پشت سرمن حرف زیاد است مگر نه؟


با هر که توانسته کنار آمده دنیا

با اهل هنر؟ آری ،با اهل نظر؟؟ نه...


فاضل نظری

ولی تو خوب شدی بال و پر در آوردی

ولی تو خوب شدی بال و پر در آوردی

شنیدم از شب گلخانه سردرآوردی


قرار بود که از باغ نامه بنویسی

چه کرد با من و تو دوک های نخ ریسی؟


احسان افشاری

به جز تو قلب خودم را به هیچ کس نسپردم

به جز تو قلب خودم را به هیچ کس نسپردم


به جز تو قلب خودم را به هیچ کس نسپردم

تو هم غمی به جهانم اضافه کردی و رفتی...


امید صباغ نو

نرو نرو که جدا از تو ما نمی ماند

نرو نرو که جدا از تو ما نمی ماند

بمان بمان که سر از تن جدا نمی ماند

 

گلایه نیست اگر می زنی به نفرینم

که آه بر تن آیینه، جا نمی ماند

 

نیازمند توام دشمن وفادارم

بیا که وقت نیاز آشنا نمی ماند

 

در این کویر، دم از جاودانگی نزنم

نسیم اگر بوزد رد پا نمی ماند

 

به داستان هوالله دلخوشم، هرچند

که آخرش احدی جز خدا نمی ماند

 

مریم جعفری آذرمانی


مرا به یاد بیاور

وقتی چشمت را
هنگام بوسیدن یارت
می‌بندی
مرا به یاد بیاور
که با چشم بسته
در کوچه ی تاریک
آواز می خوانم و
دور می شوم

علیرضا روشن


پشت این شعر مردی می گرید

مگر می شود

بوی " تو " را داشت و

خاطراتت را بوئید و

تو نباشی و اشک نباشد ؟


وای

باز آبی پوشیده ای ؟

چقدر به تو می آید این لباس

می دانی ؟

آبی توئی وقتی عاشقی

همین ، آبی از تو رنگ می گیرد


مهربان

من که پا به پای تو آمده ام فقط نمی دانم چرا این بار تنها رفتی ؟

چقدر گفتم که بیا و نرو ؟

چقدر گفتم حالا که می روی زود بیا

وقت رفتن یک آن ایستادی

در ازدحام نگاه ها ، نگاهم کردی

دستی تکان دادی و آرام رفتی

پشت این شعر مردی می گرید


بهمن زارع

محال

برگشتنت

همان قدر محال است

که خیال می کردم

رفتنت . . .

 

سارا شاهدی


تو آمده بودی که بروی اصلا!

دست از چرا و

چاره و

چمچاره

می شویم و زل می زنم به جهل رابطه

بیخودی متاسف نباش

تو آمده بودی که بروی اصلا!

تو چه می دانی چه ترسی ست

ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ؟

تو چه می دانی

چه ها که نمی کند این ترس؟

بیخودی  لبخند نزن

 

مهدیه لطیفی


تو سرد شده ای

تو سرد شده ای

وَ من

بیهوده می دمَم

در خاکسترِ خاطرات


نه نگاهت

شعله ور می شود

نه دلت را

دوستت دارمی گرم می کند


بگذار حرف ها را

چشم هایت با من در میان بگذارند

زبانت را هرگز

هرگز

اعتمادی نیست 


مینا آقازاده