چه کسی میداند
قیمت خنده باران چند است
هر کسی مثل من است میداند
روزی از اشک همین بارانها
آن که بد کرد به ما
آنچنان میسوزد
به همین اشک قسم
آن زمان
چشم بارانی ما میخندد...
"امیروجود"
چقدر خوب است
یکی پیدا شود
دوست داشتنش مثل خودت باشد
بگوید آهای تو
حالم بد است
چمدانت را ببند
تو هم دستش را بگیری و
بی صدا فقط دور شوی
"امیروجود"
در رویاهایت جایی برایم باز کن
اینجا چیزی جز یاد تو نیست
نه که نیست
هست
خندههایت هست، نگاهت هست، نفسهایت هست
اما مال من نیست
زخمهایی که به یادگار گذاشتی کهنه شده اند
صدای ناشناس شب
دو صندلی شکسته، یک میز غرق تماشا
هم خانهام شده اند
بیداری از ابهام دست بر نمیدارد
و تو از سرم
دعوت کن مرا به خوابی رویایی
در من حسی گسترده است
پر از خیالهای عاشقانه
مثل قطرههای عذاب روی سرم میریزند
و هر لحظه از نگاه دلم میچکند
حیرانم از این حس
پرهایاهوترین لحظههای زندگیم هستند
بگذار لرزش دلت
فقط
ناقوس قلب مرا به صدا در آورد
"امیروجود"
حرفهایست که نمی شود گفت
من سالهاست هر که میپرسد خوبی
فقط سرم را تکان میدهم
و این ناگفتنیترین حرف من است
"امیروجود"
عشق که همیشه عشق نیست
بعضی وقت ها آواز کلاغی ست
که از تنهایی
آدم دل به قار قارش می بندد
"امیروجود"
هر کسى باید یک نفر را داشته باشد
تا حالش از تنهایى درد نکند
"امیروجود"
با من حرف بزن
من تنها تنهایی هستم
که جز تو
کسی نمی تواند شریک تنهاییم باشد
با من حرف بزن
که من تنها صدایی هستم
که بی تو در سکوت خود خیره میشوم
با من حرف بزن
که روزگارم نه که نمی گذرد
که تمام دنیای من بی تو جمعه میگذرد.
"امیروجود"