اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

آدم درختهایی را می بیند که بلندند، راستند

آدم درختهایی را می بیند که بلندند، راستند، انبوه‌اند، شاخه‌های کشیده و بلند دارند و برگهای فراوان! ‌درختهایی را می بیند که کم رشداند، ‌گره‌دار و کج و کوله‌اند، ‌ظاهرشان توی ذوق می زند! مگر جنگل برای خاطر این جور درختها زندگی را به خودش حرام می کند؟...!


زاهاریا استانکو

از کتاب پابرهنه ها

 مترجم: احمد شاملو


اینجا، بعضی ها زندگی نمی کنند

اینجا، بعضی ها زندگی نمی کنند، مسابقه ی دو گذاشته اند،

می خواهند به هدفی که در افق دور دست است برسند؛

و در حالیکه نفسشان به شماره افتاده،

می دوند و زیبایی های اطراف خود را نمی بینند؛

آن وقت روزی می رسد که پیر و فرسوده هستند،

و دیگر رسیدن و نرسیدن به هدف برایشان بی تفاوت است...!


جین وبستر

از کتاب بابا لنگ دراز


حافظ نامه یوهان ولفگانگ گوته

ای حافظ،

سخن تو همچون ابدیت بزرگ است،

زیرا آن را آغاز و انجامی نیست.

کلام تو همچون گنبد آسمان، تنها به خود وابسته است

و میان نیمه ی غزل تو با مطلع و مقطعش فرق نمی توان گذاشت،

زیرا همه‌ی آن در حد جمال و کمال است...!


... اگر هم دنیا به سر آید، ای حافظ آسمانی، آرزو دارم که تنها با تو و در کنار تو باشم و چون برادری، هم در شادی و هم در غمت شرکت کنم. همراه تو باده نوشم و چون تو عشق ورزم، زیرا این افتخار زندگی من و مایه‌ی حیات من است...!


(از بخش حافظ نامه)


یوهان ولفگانگ گوته

از کتاب دیوان شرقی

مترجم: شجاع الدین شفا


هر شب که می خوابیم

... فکر می کنم هر شب که می خوابیم کمی از تجربیات روزمره مان را فراموش می کنیم باوجود این ذهن ما با تمام نیرو فعالیت می کند. وقتی وارد دنیای رویاها می شویم گویی از جهان خودمان بیرون می آییم و به واقعیتی دیگر پا می نهیم. تجسم چیز خیلی عجیبی است. شاید به این دلیل خواب می بینیم که مغزمان سعی دارد جاهای خالی اش را پر کند که فراموشی خواب ایجاد کرده است و وقتی صبح ها بیدار می شویم دیگر جایی برای خواب دیدن در مغزمان باقی نمانده است. یاد آوری یک رویا تقریبا همان قدر سخت است که شکار کردن یک پرنده با دست خالی اما گاهی وقت ها پرنده می آید و به میل خودش روی شانه ی ما می نشیند...!


یوستین گوردر

از کتاب سلام ، کسی اینجا نیست؟

مترجم: مهرداد بازیاری


هر روز صبح، در هر ایستگاه بزرگ راه‌ آهن

هر روز صبح، در هر ایستگاه بزرگ راه‌ آهن، هزاران نفر داخل شهر می‌شوند تا به سر ِ کارهای خود بروند و در همین

حال، هزاران نفر دیگر از شهر خارج می‌شوند تا به سر کارشان برسند. راستی چرا این دو گروه از مردم، محل‌های کارشان را با یکدیگر عوض نمی‌کنند؟


هاینریش بل 

عقاید یک دلقک


وقتی شعله‌ها شما را در بر می‌گیرند

"وقتی سیگار کشیدن در رستوران‌های نیویورک ممنوع شد، دیگر بیرون از خانه غذا نخوردم. وقتی آنرا در محل کار ممنوع کردند، کارم را ترک کردم و وقتی قیمت یک پاکت سیگار به هفت دلار رسید، اسباب و اثاثیه‌ام را جمع کردم و به فرانسه رفتم."


دیوید سداریس

وقتی شعله‌ها شما را در بر می‌گیرند

مترجم: نادر قبله ای


مملکتی که خرانش زیاد شوند

مملکتی که خرانش زیاد شوند 

خر سوارانش هم زیاد می شود...


امیرعباس مهندس

کتاب  عاشقانه یک الاغ خر


در عشق، قضاوت روا نیست

در عشق، قضاوت روا نیست. تناسبی هم در آن وجود ندارد و لازم هم نیست وجود داشته باشد زیرا عشق به هر شکل خاصی که باشد فقط یک لحظه یا یک حکایت کوتاه است از قبول واقعیتی غیرقابل فهم. هیچ معنایی نمی توان از آن انتظار داشت چرا که حادثه ای ابدی در گذر زمان است. از این رو چطور می تواند مطیع علت یا معلول باشد؟...! 


مریلین رابینسون

گیلیاد 

مترجم: مرجان محمدی


دوستم‌ داشته‌ باش‌!

دوستم‌ داشته‌ باش‌!
از رفتن‌ بمان‌!
دستت‌ را به‌ من‌ بده‌،
که‌ در امتدادِ دستانت‌
بندری‌ست‌ برای‌ آرامش‌...!

نزار قبانی
مترجم: یغما گلرویی
از کتاب باران یعنی تو برمی گردی

عشق در لحظه پدید می‌آید - نادر ابراهیمی

عشق در لحظه پدید می‌آید، دوست داشتن در امتداد زمان ... این اساسی‌ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است ...
عشق معیارها را درهم می‌ریزد، دوست داشتن بر پایه معیارها بنا می‌شود ...
عشق ناگهان و ناخواسته شعله می‌کشد، دوست داشتن از شناختن و خواستن سرچشمه می‌گیرد ...
عشق قانون نمی‌شناسد، دوست داشتن اوج احترام به مجموعه‌ای از قوانین عاطفی ست ...
عشق فوران می‌کند چون آتشفشان و شره می‌کند چون آبشاری عظیم، دوست داشتن جاری می‌شود چون رودخانه‌ای بر بستری با شیب نرم ...
عشق ویران کردن خویش است، دوست داشتن، ساختنی عظیم ...

آتش بدون دود | نادر ابراهیمی