پدر مردهست
و جادکمههای پیراهنش سالهاست سوراخهایی بیمصرفند
ـ بیچاره زنانیکه دوستش داشتند! ـ
مرد همسایه مردهست
و برادرش کنار جنازۀ پدرم نی میزند
ـ بیچاره من!
که صدای نی از میلههای پنجرهام رد میشود ـ
عمو مردهست
و کاش روی سنگقبرش مینوشتند
چقدر نیزن گمنامی بود!
ـ دیگر بغضهایم را در کدامگوشه پنهان،
و پشت کدامپرده آرامتر گریه خواهمکرد؟ ـ
پدر مردهست، مرد همسایه مردهست، عمو مردهست
و همسایهها نمیدانند
صدای نی در گوشیکه میشنود
و گوشیکه دیگر نمیشنود
یکسان پیچیدهست.
"لیلاکردبچه"
از کتاب یکشب پرندهای...
نشرنیماژ