وقتی نگاهم می کند بادام چشمت
دل را به یغما می بری با ، دام چشمت
تو قطره قطره می چکانی از نگاهت
من جرعه جرعه می خورم از جام چشمت
چون ماهی بیتاب ِ یک تالاب شیرین
غرقم درون برکه ی آرام چشمت
زیبا ترین تندیس شعرم ، وصف رویت
سرکش ترین اسب غرورم ، رام چشمت
انگار بر من وحی نازل کرده خورشید
وقتی به چشمم می رسد پیغام چشمت
محکوم تبعیدم به شهر دور عشقت
طبق همین قانون استعلام چشمت
"محمد علی رستمی"