اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

صبحت به خیر آفتابم!...دیشب نخوابیدی انگار

صبحت به خیر آفتابم!...دیشب نخوابیدی انگار

 این شانه ها گرم و خیسند...تا صبح باریدی انگار


 دنیای تو یک نفر بود...دنیای من خالی از تو...

 من در هوای تو و...تو جز من نمی دیدی انگار


 هربار یک بغض کهنه، روی سرت خالی ام کرد

 تو مهربان بودی آنقدر...طوری که نشنیدی انگار


 گفتم که حالِ بدم را فردا به رویم نیاور

 با خنده گفتی: تو خوبی...یعنی که فهمیدی انگار


 تا زود خوابم بگیرد...آرام...آرام...آرام…

 از "عشق" گفتی...دلم ریخت...اما تو ترسیدی انگار


 گفتی: رها کن خودت را...پیشم که هستی خودت باش

 گفتم: اگر من نباشم!؟...با بغض خندیدی انگار


 صبح است و تب دارم از تو...این گونه ها داغ و خیسند

 در خواب، پیشانی ام را با گریه بوسیدی انگار...!

 

"اصغر معاذی"


بهار رفت و زمستان من تمام نشد

بهار رفت و زمستان من تمام نشد
عذاب باغچه باسوختن تمام نشد

چه کوه ها که نهادند سر به شانه ی هم
در این میانه غم کوهکن تمام نشد

"کجای این شب تیره...کجا بیاویزم  *"
که از تو حسرت این پیرهن تمام نشد    

سکوت کردی و رفتی...ولی درون سرم
صدای ممتد سوت ترن تمام نشد

دلم گرفت...دلم تنگ شد...دلم ترکید  ...
دلم تمام...ولی عمر من تمام نشد

"اصغر معاذی"