گاه بیان احساسات
دشوار است
ولی می خواهم بدانی
که تا چه حد دوستت دارم
صبح هنگام که چشم می گشایم
و تو را در کنار خود می بینم
از با تو بودن
شادمان می شوم
به تو احترام می گذارم
تو را تحسین می کنم
با تمام وجود دوستت دارم
هر روز صبح
که چشم می گشایم
و تو را در کنار خود می بینم
می دانم هر چه پیش آید
اهمیتی ندارد
آن روز،روز خوبی خواهد بود
"سوزان پولیس شوتز"
از کتاب سرخ به رنگ عشق
ترجمه: رویا پرتوی
پس از دیدار تو
همواره شادمان بوده ام
ولی دائم در نگرانی
نگران اینکه شاید از من ناامید شوی
نگران اینکه دوستی مان به پایان رسد
نگران اینکه شاید از بودن با من شاد نباشی
نگران اینکه شاید برای تو اتفاقی بیفتد
عاشق تو شده ام
و شاید نگرانی فراوان من
به خاطر عشق من به توست
"سوزان پولیس شوتز"
از کتاب سرخ به رنگ عشق
ترجمه: رویا پرتوی