اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

ای زندگی تن و توانم همه تو

جانی و دلی ای دل و جانم همه تو


ای زندگی تن و توانم همه تو

جانی و دلی ای دل و جانم همه تو

تو هستی من شدی از آنی همه من

من نیست شدم در تو از آنم همه تو


مولوی

استاد کائنات که این کارخانه ساخت

استاد کائنات که این کارخانه ساخت

مقصود عشق بود جهان را بهانه ساخت


روزی که مرغ عشق به عالم گشود بال 

جایی ندید در دل ما آشیانه ساخت


مسلمی شیرازی


*** مسلمی شیرازی  ازشاعران خوش طبع زمان خود بود. ظاهرا وى قبل از تألیف تذکره‏ى «مجالس النفائس» (896 ق) فوت شده است. قبرش در اسفراین مى‏باشد. بعضى از تذکره‏ها او را مسلمى شیرازى و بعضى مسلمى اسفراینى ذکر کرده‏اند و شیخ آقا بزرگ تهرانى، در «الذریعه»، تحت هر دو عنوان آورده است. 


شاید فردا دوباره عاشقت شدم

تا امروز از تو نوشتم

امشب از عشقت انصراف می دهم

سخت است

دوست داشتن تو

خسته ام

 

می خواهم

کمی استراحت کنم

شاید فردا

دوباره عاشقت شدم.

 

غلامرضا بروسان


هیچ گاه نفهمیده ام

هیچ گاه 
نفهمیده ام
دوست داشتن چرا این همه
غم انگیز است ؟

هیچ گاه
نمی فمم
چرا می گویند 
آدمها با قلبهایشان عاشق می شوند

وقتی که من 
همیشه عشق را
درگلویم احساس می کنم ؟


هستی دارایی


ده ها سال است

ده ها سال است
در سرزمین دل خویش آواره ام
نه کسی می یابد مرا 
نه می یابم کسی را
هر کجا که بروم 
نیروی جاذبه ی تن تو 
به اینجا می کشاند مرا 

لطیف هلمت
مترجم : جلال هانیسی


من کدامم هستم ؟

من کدامم هستم ؟ 
پیری ام ؟ 
یا جوانی ام ؟ 
وقتی مرا می بوسی 
به چه می اندیشی ؟ 
به این که پیرزنی را بوسیده ای 
که زمانی 
زن زیبای جوانی بوده ؟ 
یا زن جوانی را 
که پیر شده ؟ 

رویا شاه حسین زاده


از دلتنگی می‌میرم

از دلتنگی می‌میرم
در آتش می‌میرم
بر سر دار می‌میرم
با گلوی بریده می‌میرم
اما نخواهم گفت
زمانِ عشق من و تو به سر رسیده است
که مرگ
به عشق ما راه ندارد 

محمود درویش 
مترجم : اسماء خواجه زاده


آنچه شنیدید زخود یا زغیر

آنچه شنیدید زخود یا زغیر
وآنچه بکردند زشر و زخیر
بود کم ار مدت آن یا مدید
عارضه ای بود که شد ناپدید
و آنچه بجا مانده بهای دل است
کان همه افسانه بی حاصل است


نیما یوشیج


به چشم کور از راهی بسی دور

به چشم کور از راهی بسی دور
به خوبی پشه ای پرنده دیدن
به جسم خود بدون پا و بی پر
به جوف صخره ای سختی پریدن
گرفتن شر زشیری را در آغوش
میان آتش سوزان خزیدن
کشیدن قله الوند بر پشت
پس آنکه روی خار و خس دویدن
مرا آسانتر و خوشتر
بود زان
که بار منت دو نان کشیدن


نیما یوشیج


از این راه شوم ،گرچه تاریک است

از این راه شوم ،گرچه تاریک است
همه خارزار است و باریک است
ز تاریکیم بس خوش آید همی
که تا وقت کین از نظرها کمی


نیما یوشیج