اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

مثل تمام معشوقه‌های دنیا

مثل تمام معشوقه‌های دنیا


تو مثل تمام معشوقه‌های دنیا

دیرت شده بود و باید می‌رفتی،

رفتی،

و من بعد از رفتنت بارها گفتم دوستت دارم،

بارها و بارها ...


کیانوش خان محمدی

هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای؟

هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای؟


هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای؟ 

من در میان جمع و دلم جای دیگر است


سعدی


وقتی که چای چشـمِ پُررنگ تو دم باشـد

وقتی که چای چشـمِ پُررنگ تو دم باشـد


وقتی که چای چشـمِ پُررنگ تو دم باشـد

مردی که پیشت می نشیند، خسته تر بهتر 


حسین زحمتکش

رفتی چه به سادگی ولی باور کن

رفتی چه به سادگی ولی باور کن،


رفتی چه به سادگی ولی باور کن، 

می خواستمت، عجیب میخواستمت...


آرش شفاعی

تو را با چادر مشکی و سنگین دوستت دارم

تو را با چادر مشکی و سنگین دوستت دارم


تو را با چادر مشکی و سنگین دوستت دارم

بگو مثل بسیجی ها عروسم می شوی خواهر ؟


سید تقی سیدی

زندگی بی عشق گر باشد

زندگی بی عشق گر باشد


زندگی بی عشق گر باشد
لبی بی خنده است

بر لب بی خنده باید
جای خندیدن گریست!

قیصر امین پور


خسته ام از آرزوها؛ آرزوهای شعاری

خسته ام از آرزوها؛ آرزوهای شعاری

شوق پرواز مجازی؛ بالهای استعاری


لحظه های کاغذی را؛ روز وشب تکرارکردن

خاطرات بایگانی ؛ زندگی های اداری


آفتاب زرد وغمگین؛ پله های رو به پایین

سقفهای سرد و سنگین؛ آسمانهای اجاری


با نگاهی سرشکسته؛ چشمهایی پینه بسته

خسته از درهای بسته؛ خسته از چشم انتظاری


صندلیهای خمیده؛ میزهای صف کشیده

خنده های لب پریده؛ گریه های اختیاری


عصر جدولهای خالی؛ پارکهای این حوالی

پرسه های بی خیالی؛ نیمکتهای خماری


رونوشت روزها را؛ روی هم سنجاق کردم

شنبه های بی پناهی؛ جمعه های بی قراری


عاقبت پرونده ام را؛ با غبار آرزوها

خاک خواهد بست روزی؛ باد خواهد برد باری


روی میز خالی من؛ صفحه ی باز حوادث

در ستون تسلیتها؛ نامی از ما یادگاری


قیصر امین پور

می‌خواهمت چنان که شب خسته خواب را

می‌خواهمت چنان که شب خسته خواب را 

 می‌جویمت چنان که لب تشنه آب را


 محو توام چنان که ستاره به چشم صبح

 یا شبنم سپیده‌ دمان آفتاب را


بی‌تابم آنچنان که درختان برای باد

یا کودکان خفته به گهواره تاب را


  بایسته‌ای چنان که تپیدن برای دل

 یا آنچنان که بال پریدن عقاب را


  حتی اگر نباشی، می‌آفرینمت 

 چونانکه التهاب بیابان سراب را


ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی

 با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را


قیصر امین پور

پیش بیا ، پیش بیا ، پیشتر

پیش بیا ، پیش بیا ، پیشتر

تا که بگویم غم دل بیشتر

دوست ترت دارم از هر چه دوست

ای تو به من از خود من خویشتر

دوست تر از آنکه بگویم چقدر

بیشتر از بیشتر از بیشتر

داغ تو را از همه داراترم

درد تو را از همه درویش تر

هیچ نریزد به جز از نام تو

بر رگ من گر بزنی نیشتر

فوت و فن عشق به شعرم ببخش

تا نشود قافیه اندیش تر


قیصر امین پور

آدم ها مثل کتاب ها هستند

آدم ها مثل کتاب ها هستند

بعضی از آدم ها جلد ضخیم دارند

و بعضی نازک

بعضی از آدم ها ترجمه شده اند

و بعضی صفحات رنگی دارند

بعضی از آدم ها تیتر دارند، فهرست دارند

و روی پیشانی شان نوشته شده است:

حق هر گونه استفاده ممنوع و محفوظ است

بعضی بعد از فروش پس گرفته نمی شوند

بعضی از آدم ها را باید جلد گرفت

بعضی از آدم ها نمایشنامه اند

و در چندین پرده نوشته می شوند

بعضی از آدم ها خط خوردگی دارند

بعضی از آدم ها غلط چاپی دارند

بعضی آدم ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی آنها را بفهمیم

بعضی ها را هم نباید خواند...


قیصر امین پور