از ماه
لکه اى بر پنجره مانده است
از تمامِ آب هاى جهان
قطره اى بر گونه ى تو
و مرزها
آنقدر نقاشىِ خدا را خط خطى کردند
که "خونِ خشک شده" دیگر
نامِ یک رنگ است
از فیل ها
گردنبندى بر گردن هایمان
و از نهنگ
شامى مفصل بر میز
*
فردا صبح
انسان به کوچه مى آید
و درختان از ترس
پشتِ گنجشک ها پنهان مى شوند.
"گروس عبدالملکیان"
از کتاب "هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست"