شکستی و بتِ نشکسته را طواف نکردی
بهشت گم شد و یکشنبه اعتراف نکردی
تو ایستادی و من قُوتِ لایَموت گرفتم
تو زخم خوردی و من روزه ی سکوت گرفتم
چگونه بی تو ازین رنجِ جاودان بگریزم
مرا دوباره در آغوشِ خود بگیر عزیزم...
"حامد ابراهیم پور"
از مجموعه شعر"با دست من گلوی کسی را بریده اند" نشر شانی -چاپ 1389