من خسته ام ، تو خسته ای آیا شبیه من ؟
یک شاعر شکسته ی تنها شبیه من
حتی خودم شنیده ام از این کلاغها
در شهر یک نفر شده پیدا شبیه من
امروز دل نبند به مردم که می شود
اینگونه روزگار تو "فردا" شبیه من
ای هم قفس بخوان که ز سوز تو روشن است
خواهی گذشت روزی از اینجا شبیه من
من زنده ام به شایعه ها اعتنا نکن
در شهر کشته اند کسی را شبیه من...
"نجمه زارع"
خدا پشت و پناهت زود برگرد
فدای شکل ماهت زود برگرد
هوا سرد است،شالت را بینداز
بگیر این هم کلاهت،زود برگرد
ببین این گونه نگذاری بماند
دو چشمانم به راهت زود برگرد
دلم را تو شکستی ای مسافر
به جبران گناهت زود برگرد
برایت نیست جایی مثل خانه
بسوی زاد گاهت زود برگرد
بیا از زیر قرآنم گذر کن
خدا پشت و پناهت،زود برگرد
"نجمه زارع"