اشتباه از ما بود
اشتباه از ما بود که خواب سر چشمه را
در خیال پیاله میدیدیــــم.
دستهامان خالی ..
دلهامان پر ..
گفتگوهامان مثلآ یعنی ما .
کاش می دانستیمهیـــچپروانه ای
پریروزپیلگی خویش را به یاد نمی آورد.
حالا مهم نیست که تشنه بهرویایآب می میریم.
از خانهکه می آیی ؛
یک دستمال سفید ،
پاکتی سیگار ،
گزین شعرفروغ
و تحملی طولانی بیاور ….
احتمال گریستن ما بسیار است !
سیدعلی صالحی
چقدر این دوستداشتنهای بیدلیل
… خوب است
مثل همین باران بیسوال
که هی میبارد ….
که هی اتفاقا آرام و
شمرده
شمرده
میبارد….
سیدعلی صالحی
گناهانم را دوست دارم!
بیشتر از تمام کار های خوبی که کرده ام،
می دانی چرا؟
آنها واقعی ترین انتخاب های من هستند.
"سید علی صالحی"