اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

گفتم لب تو را که دل من، تو برده‌اى

گفتم لب تو را که دل من، تو برده‌اى


گفتم لب تو را که دل من، تو برده‌اى

گفتا کدام دل؟ چه نشان؟ کى؟ کجا؟ که برد؟


سعدی

یاری به دست کن که به امید راحتش

یاری به دست کن که به امید راحتش

واجب کند که صبر کنی بر جراحتش


ما را که ره دهد به سراپرده وصال

ای باد صبحدم خبری ده ز ساحتش


باران چون ستاره‌ام از دیدگان بریخت

رویی که صبح خیره شود در صباحتش


هر گه که گویم این دل ریشم درست شد

بر وی پراکند نمکی از ملاحتش


هرچ آن قبیحتر بکند یار دوست روی

داند که چشم دوست نبیند قباحتش


بیچاره‌ای که صورت رویت خیال بست

بی دیدنت خیال مبند استراحتش


با چشم نیم خواب تو خشم آیدم همی

از چشم‌های نرگس و چندان وقاحتش


رفتار شاهد و لب خندان و روی خوب

چون آدمی طمع نکند در سماحتش


سعدی که داد وصف همه نیکوان به داد

عاجز بماند در تو زبان فصاحتش


سعدی

سایر اشعار : سعدی

من را نگاه کن که دلم شعله‌ور شود

من را نگاه کن که دلم شعله‌ور شود 

بگذار در من این هیجان بیشتر شود


قلبم هنوز زیر غزل لرزه‌های توست 

بگذار تا بلرزد و زیر و زبر شود


من سعدی‌ام اگر تو گلستان من شوی 

من مولوی سماع تو برپا اگر شود


من حافظم اگر تو نگاهم کنی اگر 

شیراز چشم‌های تو پر شور و شر شود


«ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود 

وین راز سر به مهر به عالم سمر شود»


آنقدر واضح است غم بی تو بودنم 

اصلا بعید نیست که دنیا خبر شود


دیگر سپرده‌ام به تو خود را که زندگی 

هر گونه که تو خواستی آنگونه سر شود


"نجمه زارع"