اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

دوستت دارم - عباس معروفی


دوستت ﺩﺍﺭﻡ

ﻣﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺫﻫﻨﻢ ﻣﯽﺭﯾﺰﺩ ﺗﻮﯼ ﺩﺳﺖﻫﺎﻡ

ﺑﺎﻫﺎﺵ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ؟

ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﮕﺬﺍﺭﻣﺶ ﮔﻮﺷﻪﻫﺎﯼ ﻟﺒﺖ؟

ﺑﻌﺪ ﺑﺮﺵ ﺩﺍﺭﻡ

ﻧﮕﺎﻫﺖ ﮐﻨﻢ

ﻭ ﻧﺪﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ ﺑﺮﯾﺰﻡ؟


عباس معروفی

من دوستت دارم


حرف‌های تو مثل قالی ایرانی‌ست
و چشمهایت
گنجشک‌های دمشقی
که بین دو دیوار می‌پرند.
قلب من مثل کبوتر
بالای حوضچه‌ی دستانت پر می‌کشد
و در سایه‌ی النگوهایت می‌آرامد
و من دوستت دارم
امّا می‌ترسم گرفتارت شوم…!

نزار قبانی

دوستت داشتم

دوستت داشتم
گویی هنوز هم دوستت می‌دارم
و این احساس مدتی پابرجاست 
اما بگذار عشقم
بیش از این تو را نیازارد 
آرزویم این نیست که سبب درد و رنج تو باشم
دوستت داشتم و  با تو شناختم نومیدی را 
رشک و شرم را ، اگرچه بیهوده 
در جستجوی عشقی لطیف‌تر و حقیقی‌تر از عشق من باش 
چرا که خدا به تو  بخشیده 
فرصت دوباره عاشق شدن را 

الکساندر پوشکین 


هربار به تو فکر می‌کنم

هربار به تو فکر می‌کنم

یکی از دکمه‌هایم شل می‌شود

انقراض آغوشم یک‌نسل به تأخیر می‌افتد

و چیزی به نبضم اضافه می‌شود 

که در شعرهایم نمی‌گنجد


کافی‌ست تورا به نام بخوانم

تا ببینی لکنت، عاشقانه‌ترینِ لهجه‌هاست

و چگونه لرزش لب‌های من دنیا را به حاشیه می‌بَرد


دوستت دارم

با تمام واژه‌هایی‌که در گلویم گیرکرده‌اند

و تمام هجاهای غمگینی‌که به‌خاطر تو شعر می‌شوند


دوستت دارم با صدای بلند

دوستت دارم با صدای آهسته

دوستت دارم

و خواستن تو جنینی‌ست در من

که نه سقط می‌شود،

نه به دنیا می‌آید.


لیلا کردبچه 

از کتاب یکشب پرنده ای...

نشر نیماژ 


سایر اشعار : لیلا کردبچه

می فهمم و می فهمی که دوستت دارم - عباس معروفی

از نگاهت
از بودنت
از جای دست هام روی تنت
از دمپایی هات که زیر تختم پیدا می شود
از صدات که لای نفس هام ناپیدا می شود
از خوابی که تو را به من رسانده
از بوی تنت که لای ملافه هام مانده
از خطوط کف دستم
از سایه ات پشت پنجره
از هیجانم پشت در
از تپش های نابه هنگام قلب من
از جست و خیزهای دل تو
از حرفهات
می فهمم که دوستت دارم

از راه رفتن با تو کنار رود
از گذشتن از چهارراه
از نگاهت کردن
از باهات حرف زدن
از با هم غذا خوردن
از خواب تو را دیدن
از صدای پاهات
از خنده هات
از تو را بوسیدن
از گوشه های لب هات
می فهمم که دوستم داری

عباس معروفی


منتشر شده در : اشعار عباس معروفی

اگر تو نبودی

اگر تو نبودی

نمیدانم هر روز برای چه کسی مینوشتم

هر جلوه زیبا ناخوداگاه مرا به یاد تو می اندازد 
و لاجرم مرا با خود به اوج میبرد 
سرنگون میسازد ، میخنداند و میگریاند
ایکاش لا اقل دستم را میگرفتی
تا حرارت عشقم را درک کنی
گرچه میدانم هرگز نمیفهمی چقدر دوستت داشتم
و مشکل من اینروزها

همین است


"نزار قبانی"


** نزار قبانی (زاده: ۲۱ مارس ۱۹۲۳- درگذشته ۳۰ آوریل ۱۹۹۸) دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود.


بگو دوستت دارم

بگو دوستت دارم

و بگذار این واژه 

تا زیر خاک هم 

با ما بیاید!

با ما دوباره متولد شود!

این بار درختی شویم

که شاخه هایش انگشتان من باشند

برگ هایش موهای تو

بگو دوستت دارم

تا فردا همه باور کنند

آواز دو پرنده

که در قلب درختی لانه کرده اند 

چیزی جز "دوستت دارم" نیست!


"محسن حسینخانی"


چیزی که دوستش داریم

چیزی که دوستش داریم
خطایش را نمی بینیم
چیزی که دوستش نداریم
دیدنش خطاست

"ازدمیر آصف"

مترجم : بهنود فرازمند


ازدمیر آصف


** ازدمیر آصف (متولد ۱۱ ژوئن ۱۹۲۳ در آنکارا -وفات ۲۸ ژانویه ۱۹۸۱ در استانبول) شاعر ترکیه‌ای دوره جمهوریت محسوب می‌شود.


واقعا دوستت دارم

واقعا دوستت دارم

گرچه شاید گاهی

چنین به نظر نرسد

گاه شاید به نظر رسد

که عاشق تو نیستم

گاه شاید به نظر رسد

که حتی دوستت هم ندارم

ولی درست در همین زمان هاست

که باید بیش از همیشه

مرا درک کنی

چون در همین زمان هاست

که بیش از همیشه عاشق تو هستم

ولی احساساتم جریحه دار شده است

با این که نمی خواهم

می بینم که نسبت به تو

سرد و بی تفاوتم

درست در همین زمان هاست که می بینم

بیان احساساتم برایم خیلی دشوار می شود

اغلب کرده ی تو٬  که احساسات مرا جریحه دار کرده است

بسیار کوچک است

ولی آن گاه که کسی را دوست داری

آن سان که من تو را دوست دارم

هر کاهی ٬ کوهی می شود

و بیش از هر چیزی این به ذهنم می رسد

که دوستم نداری

خواهش می کنم با من صبور باش

می خواهم با احساساتم

صادق تر باشم

و می کوشم که این چنین حساس نباشم

ولی با این همه

فکر می کنم که باید کاملا اطمینان داشته باشی

که همیشه

از همه ی راه های ممکن

عاشق تو هستم


"سوزان پولیس شوتز"

دوستت دارم

دوستت دارم
اما نمى‌توانى مرا در بند کنى

همچنان که آبشار نتوانست
همچنان که دریاچه و ابر نتوانستند
و بند آب نتوانست

پس‏ مرا دوست بدار
آنچنان که هستم
و در به بند کشیدن روح و نگاه من
مکوش‏
مرا بپذیر آنچنان که هستم 

"غاده السمان"