تو را میخواهم و این خواهش ممنوع، هرلحظه
فرومیپاشد از هم بندبند ِ استخوانم را
فاطمه رنجبری
گلچینی از تک بیت های وحشی بافقی تقدیم شما خوانندگان عزیز اشعار ناب :
شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی؟
سوختم، سوختم این راز نهفتن تا کی؟
***
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشنید
از گوشه بامی که پـــریدیم ، پـــــریدیم
***
در میان اشک شادی گم شدم روز وصال
این چنین روزی که دیدمخویش را گم میکنم
***
بکش و بسوز و بگذر، منگر به اینکه عاشق
به جز اینکه مهر ورزد، گنهی دگر ندارد
***
پر است شهر ز ناز بتان نیاز کم است
مکن چنان که شوم از تو بی نیاز مکن
***
چه غصه ها که نخوردم ز آشنایی تو
خدا تو را به کسی یارب آشنا نکند
***
خوش آن غرور که وام دو صد جواب سلام
به یک کرشمه ابرو ادا تواند کرد
***
آن که بر جانم از او دم به دم آزاری هست
میتوان یافت که بر دل ز منش یاری هست
***
به وفاداری من نیست در این شهر کسی
بندهای همچو مرا هست خریدار بسی
"وحشی بافقی"
مجموعه ای از بهترین تک بیت های استاد هوشنگ ابتهاج قسمت پایانی :
ز کدام ره رسیدی ز کدام در گذشتی
که ندیده،دیده ناگه به درون دل فتادی؟
***
فتنه ی چشم تو چندان ره بیداد گرفت
که شکیب دل من دامن فریاد گرفت
***
آنکه مست آمد و دستی به دلِ ما زد و رفت
خواست تنهایی ما را, به رُخ ما بکشد!
***
بمان که "عشق" به حالِ من و تو غبطه خورَد
بمـان کــه یـــارِ توام، عشق کن کــه یـــارِ منی
***
نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست
***
دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست
گرش تو یار نباشی جهان به کارش نیست
***
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
***
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
***
در گلو می شکند ناله ام از رقت دل
قصه ها هست ولی طاقت ابرازم نیست
***
دل به امید مرٖهمی، کز تو به خسته ای رسد
ناله به کـوه می بـرد، شکـوه به مـاه می کند
***
خودم را بى تو دلخوش میکنم جانا به هر نوعى
گَهى با اشکِ جانفرسا، گَهى لبخندِ مصنوعى
شک ندارم، شاه بیت شعرهایم می شوی
بس که با روح و روانم خوب بازی می کنی...
.
.
"امید صباغ نو"
اگر تب کرده ام می سوزم از عشق تو باور کن
مپنداری که از داغ تو بیمارند چشمانم
"جواد مهدی پور"
هنوز از مسجد کوفه پس از کوچ علی بینی
که ذکر دائم گلدسته هایش: «فزت والله» است
.
بهروز سپید نامه
گر پا دهد برای تو سر نیز می دهم
اینجا به دل سپردن من گیر داده اند
"فرامرز عرب عامری"