اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

صد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام

صد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام


از بهر چه در مجلس جانانه نباشم

گرد سر آن شمع چو پروانه نباشم

.

بیموجب از او رنجم و بیوجه کنم صلح

اینها نکنم عاشق دیوانه نباشم

.

صد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام

ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم

.

بیگانه شوم از تو که بیگانه پرستی

آزار کشم گر ز تو بیگانه نباشم

.

وحشی صفت از نرگس مخمور تو مستم

زانست که بی نعرهٔ مستانه نباشم


وحشی بافقی 


رشک می‌بردند شهری بر من و احوال من

رشک می‌بردند شهری بر من و احوال من


رشک می‌بردند شهری بر من و احوال من

کرد ضایع کار من این بخت بی اقبال من

.

.

"وحشی بافقی"


تک بیت های وحشی بافقی

گلچینی از تک بیت های وحشی بافقی تقدیم شما خوانندگان عزیز اشعار ناب  :


شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی؟

سوختم، سوختم این راز نهفتن تا کی؟

***

دل نیست  کبوتر  که چو برخاست نشنید

از  گوشه  بامی که پـــریدیم ، پـــــریدیم

***

در میان اشک شادی گم شدم روز وصال

این چنین روزی که دیدم‌خویش را گم می‌کنم

***

بکش و بسوز و بگذر، منگر به اینکه عاشق

به جز اینکه مهر ورزد، گنهی دگر ندارد

***

پر است شهر ز ناز بتان نیاز کم است 

مکن چنان که شوم از تو بی نیاز مکن

***

چه غصه ها که نخوردم ز آشنایی تو

خدا تو را به کسی یارب آشنا نکند

***

خوش آن غرور که وام دو صد جواب سلام

به یک کرشمه ابرو ادا تواند کرد

***

آن که بر جانم از او دم به دم آزاری هست

می‌توان یافت که بر دل ز منش یاری هست

***

به وفاداری من نیست در این شهر کسی

بنده‌ای همچو مرا هست خریدار بسی


"وحشی بافقی"


تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود


وین محبت به صد افسانه و افسون نرود

چه گمان غلط است این ، برود چون نرود


"وحشی بافقی"