اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

پلک بر هم بزن این چشم اذان پخش کند

پلک بر هم بزن این چشم اذان پخش کند

اشهَدُ انّ ” تو” در کل جهان پخش کند


خنده بر لب بنشان حالت لبخند تو را

بدهم “حاج حسین و پسران” پخش کند


بغلم کن همه جا ! شهر حسودی بکند

چشم تو بین زنان تیر و کمان پخش کند


باد با موی تو هر لحظه تبانی کرده

راز دیوانگی ام را به جهان پخش کند


بشود فاشِ همه راز اشارات نظر!

قصه عشق مرا نامه رسان پخش کند


شعر من خوبترین شعر جهان است اگر

آنچه از روی تو دیده ست زبان پخش کند


وصف زیبایی تو در همه ی ابیاتم

آبِ دریاشده تا قطره چکان پخش کند


درد یعنی تو نباشی بغلم ناز کنی

رادیو لحظه ای آواز بنان پخش کند


علی صفری

بی تو جای خالی ات انکار می خواهد فقط

بی تو جای خالی ات انکار می خواهد فقط

زندگی لبخند معنا دار می خواهد فقط

 

چشمها به اتفاق تازه عادت می کنند

سر اگر عاشق شود ، دیوار می خواهد فقط

 

با غضب افتاده ام از چشم های قهوه ایت

حال و روزم قهوه قاجار می خواهد فقط

 

حق من بودی ولی حالا به ناحق نیستی

حرف حق هر جور باشد دار می خواهد فقط

 

نیستی حتی برای لحظه ای یادم کنی

انتظار دیدنت تکرار می خواهد فقط

 

بغض وقتی می رسد ، شاعر نباشی بهتر است

بغض وقتی گریه شد ،خودکار می خواهد فقط

 

چشم های خیسم امشب آبروداری کنید

مرد جای گریه اش سیگار می خواهد فقط


علی صفری

یک وجب دوری برای عاشقان یعنی عذاب

یک وجب دوری برای عاشقان یعنی عذاب


یک وجب دوری برای عاشقان

یعنی عذاب

وای از آن روزی که عاشق رد شود

آب از سرش…

 

علی صفری


وقتی لباسش بوی عطر دیگری دارد

وقتی لباسش بوی عطر دیگری دارد

باید بفهمم عشق هم آخر سری دارد

 

من عاشق او می شوم ! او عاشق عشقش...

عاشق همیشه قصه ی زجر آوری دارد

 

بوی تبانی می دهد جای تعجب نیست

قلبی که عاشق می شود نا داوری دارد

 

جنجال مویش را تمام شهر می بینند

اما کنار من همیشه روسری دارد

 

از پچ پچ همسایه ها در کوچه فهمیدم

دلشوره هایم ماجرای بدتری دارد

 

دلواپسی دیوانه ام کرده چرا گفتند:

دیوانه بودن حس و حال محشری دارد

 

"دیوانه بودن عالمی دارد" حقیقت نیست!

وقتی رقیبت عالم عالم تری دارد...


"علی صفری"


دلم از رفتن تو سخت به هم می ریزد

دلم از رفتن تو سخت به هم می ریزد

بروی واژه ی خوشبخت به هم می ریزد


آمدی توی خیابان و همه فهمیدند

شهر را موی کمی لخت به هم می ریزد


عطر آغوش و تنت حاشیه ی امنیت است

مرد را فاصله در تخت به هم می ریزد


پاره کن پیرهنم را که زلیخا  را باز

حالت پارگی رخت به هم می ریزد


عشق با فتح دلت تاجگذاری شده است

بروی سلطنت و تخت به هم می ریزد


آنچه در تجربه ی ماست نشان داده که عشق

تا خیالت بشود تخت... به هم می ریزد...


دوستت دارم و این یک کلمه شعر من است

حرف را قافیه سخت بهم می ریزد!


"علی صفری"


دل که بعد از دیدنت دیگر به جایش بند نیست

دل که بعد از دیدنت دیگر به جایش بند نیست
عقل هم با دیدن چشم تو قدرتمند نیست

ساده مثل عامل تاراج "بانک صادرات"
قلب من را برده ای ، دستم به جایی بند نیست 

می شود پایان تلخ عاشقی را حدس زد
پاسخ عاشق ولی چیزی بجز لبخند نیست 

اسم خود را حذف کردم از صف اهدای عضو
قلب عاشق ها که دیگر قابل پیوند نیست

من فقط با وصف زیبایی تو شاعر شدم
پیش چشمت اسم شاعر لایقم هرچند نیست 

"علی صفری"


قول دادم به کسی غیرِ تو عادت نکنم

قول دادم به کسی غیرِ تو عادت نکنم
از غم انگیزی این عشق شکایت نکنم


من به دنبال تو با عقربه ها می چرخم
عشق یعنی گله از حرکت ساعت نکنم


عشق یعنی که تو از آنِ کسی باشی و من
عاشقت باشم و احساس حماقت نکنم !


چه غمی بیشتر از اینکه تو جایی باشی
بشود دور و برت باشم و جرات نکنم!


عشق تو از ته دل، عمر مرا نفرین کرد...

بی تو یک روز نیامد که دعایت نکنم !


بی تو باران بزند خیس ترین رهگذرم
تا به صد خاطره با چتر خیانت نکنم


بی تو با خاطره ات هم سر دعوا دارم...

قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم !

 

"علی صفری"


اسم خود را حذف کردم از صف اهدای عضو


اسم خود را حذف کردم از صف اهدای عضو
قلب عاشق ها که دیگر قابل پیوند نیست

"علی صفری"

بدنت بکرترین سوژه ی نقاشی ها

بدنت بکرترین سوژه ی نقاشی ها 
و لبت منبع الهام غزل پاشی ها


با نگاهت همه ی زندگی ام بر هم ریخت
عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها


چشم تو هر طرف افتاد فقط کشته گرفت
مثل چاقو که بیفتد به کف ناشی ها


ماهی قرمزم و دلخوشیم این شده که
عکس ماه تو بیفتد به تن کاشی ها


بنشین چای بریزم که کمی مست شویم
دلخوشم کرده همین پیش تو عیاشی ها


آرزویم فقط این است بگویم سر صبح
عصر هم منتظر آمدنم باشی ها

 

"علی صفری"