اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

بانوی قشنگم

بانوی قشنگم

من همیشه مستم

لب‌های تو

مخفف شراب‌های دنیاست

چکیده‌ی کامروای انگور

که قطره می‌شود

نقطه‌ی هستی مرا می‌چکاند

داغی که بر دلم مانده است

من این نخورده با خنده‌های تو مست

بیهوده نیست

که در کلمات می‌چرخم

نارنجی

نقطه‌ها همه

ردی از بوسه‌های توست


عباس معروفی


دوستت دارم

" دوستت دارم " را

در دستانم می‌چرخانم

از این دست به آن دست.

پس چرا

هر وقت می‌خواهم

به دستت بدهم نیستی؟

 

چرا اینجا نیستی

تا "دوستت دارم" را

از جنس خاک کنم،

از جنس تنم،

و با بوسه بپوشانمش بر تنت؟

بگذار "دوستت دارم" را

از جنس نگاه کنم

از جنس چشمانم

و تا صبح به نفس‌های تو بدوزم.

 

عباس معروفی


وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد

وقتی آدم
یک نفر را دوست داشته باشد
بیشتر تنهاست
چون نمیتواند به هیچکس جز به همان آدم بگوید 
چه احساسی دارد 
واگر آن آدم کسی باشد 
که تورا به سکوت تشویق میکند
تنهایی تو کامل میشود

عباس معروفی


می فهمم و می فهمی که دوستت دارم - عباس معروفی

از نگاهت
از بودنت
از جای دست هام روی تنت
از دمپایی هات که زیر تختم پیدا می شود
از صدات که لای نفس هام ناپیدا می شود
از خوابی که تو را به من رسانده
از بوی تنت که لای ملافه هام مانده
از خطوط کف دستم
از سایه ات پشت پنجره
از هیجانم پشت در
از تپش های نابه هنگام قلب من
از جست و خیزهای دل تو
از حرفهات
می فهمم که دوستت دارم

از راه رفتن با تو کنار رود
از گذشتن از چهارراه
از نگاهت کردن
از باهات حرف زدن
از با هم غذا خوردن
از خواب تو را دیدن
از صدای پاهات
از خنده هات
از تو را بوسیدن
از گوشه های لب هات
می فهمم که دوستم داری

عباس معروفی


منتشر شده در : اشعار عباس معروفی

بوی تنت

بوی تنت

مرا برمی‌گرداند

به دوران پیش از خودم

پیش از آن که باشم.

مگر پیش از تو

سیب هم وجود داشت؟

 

"عباس معروفی"


گل قشنگم

تو لیلی نیستی 
من اما
مجنون حرف هات می شوم
دیوانه ی دست هات
مبهوت خنده هات
گل قشنگم
شیرین نیستی
ولی من
صخره های شب را
آنقدر می تراشم
تا خورشیدم طلوع کند
و تو
در آغوشم بخندی.


"عباس معروفی"


آخرین بار

آخرین بار
که داشتی تنت را
به من شیرفهم می‌کردی
فهمیدم پرواز
دست‌نیافتنی نیست
پرنده‌ام را بغل کردم
و در عطر نارنج‌هات
شناور شدم.

"عباس معروفی"